درياچه ي اروميه

دخترآذري

تبلیغات در سایت ما
تبلیغات در سایت ما تبلیغات در سایت ما

تبلیغات سایت

درياچه ي اروميه

یوردومون دوشمانی ایستیر کی قوروتسون جانیوی

 اودی کی باغلییری ، داغــــــدان آشان چایلاریوی

 

 قویماروق گوُل قوروسون ، گُوز یاشیمیز واردی هله

 دولدوراخ دوزلو گوُلی ، تا گلــــــــــجک نسل گوُره

شعری از شهریار در باره ی تهرانی بی فرهنگ

                                     الا تهرانيا انصاف مي كن خرتويي يا من؟

 

الا ای داور دانا تو میدانی که ایرانی
چه محنتها کشید از دست این تهران و تهرانی
چه طرفی بست از این جمعیت ایرانی جز پریشانی
چه داند رهبری سرگشته صحرای نادانی
چرا مردی کند دعوی کسی کو کمتر است از زن
الا ای تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من


تو ای بیمار نادانی چه هذیان و چه هدر گفتی
به رشتی کله ماهی خور به طوسی کله خر گفتی
قمی را بد شمردی اصفهانی را بدتر گفتی
جوانمردان آذربایجان را ترک خر گفتی
تو را آتش زدند و خود بر آن آتش زدی دامن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من

تو اهل پایتختی باید اهل معرفت باشی
به فکر آبرو و افتخار مملکت باشی
چرا بیچاره مشدی و بی تربیت باشی
به نقص من چه خندی خود سراپا منقصت باشی
مرا این بس که میدانم تمیز دوست از دشمن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من


گمان کردم با من همدل و همدین و همدردی
به مردی با تو پیوستم ندانستم که نامردی
چه گویم بر سرم با ناجوانمردی چه آوردی
اگر میخواستی عیب زبان هم رفع میکردی
ولی ما را ندانستی به خود هم کیش و هم میهن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من

به شهریور به پارین که طیارات با تعجیل
فرو میریخت چون طیر ابابیلم به سر سجیل
چه گویم ای همه ساز تو بی قانون و هردمبیل
تو را یک شب نشد ساز و نوا در رادیو تعطیل
ترا تنبور و تنبک بر فلک میشد مرا شیون
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من

بدستم تا سلاحی بود راه دشمنان بستم
عدو را تا که ننشاندم به جای از پای ننشستم
به کام دشمنان آخر گرفتی تیغ از دستم
چنان پیوند بگسستی که پیوستن نیارستم
کنون تنها علی مانده است و حوضش چشم ما روشن
الا تهرانیا اصاف میکن خر تویی یا من


چو استاد دغل سنگ سنگ محک بر سکه ما زد
ترت تنها پذیرفت و مرا از امتحان وا زد
سپس در چشم تو تهران به جای مملکت جا زد
چو تهران نیز تنها دید با جمعی به تنها زد
تو این درس خیانت را روان بودی و من کودن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من

چو خواهد دشمنی بنیاد قومی را براندازد
نخست آن جمع را از هم پریشان و جدا سازد
چو تنها کرد هر یک را به تنهایی بدو تازد
چنان اندازش از پا که دیگر سر نیفرازد
تو بودی آنکه دشمن را ندانستی فریب و فن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من

چرا با دوستدارانت عناد و کین و لج باشد 
چرا بیچاره آذربایجان عضو فلج باشد
مگر پنداشتی ایران ز تهران تا کرج باشد
هنوز از ماست ایران را اگر روزی فرج باشد
تو گل را خار میبینی و گلشن را همه گلخن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من

تو را ترک آذربایجان بود و خراسان بود
کجا بارت بدین سنگینی و کارت بدینسان بود
چه شد کرد و لر  و یاغی کزو هر مشکل آسان بود 
کجا شد ایل قشقایی کزو دشمن هراسان بود
کنون ای پهلوان پنبه چونی نه تیر ماند و نی جوشن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من

کنون گنئم نه از آسمان فراز آید نه از زنجان
نه ماهی و برج از رشت و نی چایی ز لاهیجان
از این قحط و غلا مشکل توانی وارهاندن جاندن جان
مگر در قصه ها خوانی حدیث زیره و کرمان
دگر انبانه از گندم تهی شد دیزی از بنشن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من


شعری که در بالا می بینید  سروده ی شهریار و داستان از این قرار
بوده که یک سرباز ترک بعد از دوران خدمت خودش که تهران بوده پیش
شهریار میره و به اون در مورد این که تهرانی ها همش اون  رو به خاطر
ترک بودنش مسخره میکردن شکایت میکنه و همین باعث میشه که شهریار
 این شعر را بگه که مایه ی عبرت تهرونیا ست البته تهرونیای بی ادب 

از دست ندين

                         واي من عاشق اين متنم بخدا اين متن سرشاراز معني و 

 

                                                 عبرته از دس ندين

 

                                      -----------------------------------------------------------------

 

                                                                     درادامه مطلب بخونيد

اينم كارخودمه


دخترکی نزد روانپزشک رفت و از غم بزرگی که در دل داشت گفت

پزشک به او گفت :((به!))
وبلاگ " دخترآذري " برو ، آنجا نویسنده ی ای دارد که تو رو می خندادند و غم هایت رو از یادت می برد .
دخترک لبخندی زد و گفت :(( من همان نویسنده ام ))

 

چه طوری درس میخونی

چه طوری درس میخونی

1_خواب آلود

2_خیلی زیاد

3_فکر و درس

4_تا حدی که یاد بگیرم

5_خوندن سرسری

6_مرور کاملا سرسری(نخونی بهتره)


 

 

 

قيافه هارو..

قیافه ی دخترا وقتی بهشون میگی ایشالله عروسیت

قیافه ی پسرا وقتی بهشون میگی ایشالله عروسیت

ضد دختر ضد
پسر

صفحه ي دسكتاپ

ما یه مزیت خیلی خوبی که داریم اینه که

وقتی که بزرگ شدیم ، و به مامان و بابا تبدیل شدیم

سر زده رفتیم تو اتاق بچمون

و دیدیم داره به صفحه دسکتاپ خیره میشه

یکی میکوبیم پس کلش

میگیم کره سگ بیار بالا ببینم چی داشتی میدیدی ^.^

بي شوهري...

به یه دختره تو خیابون گفتم...

جوووووووون جیگرتو بخورم!!

 گفت بیا بخور

 من اصن گرخیدم گفتم نه مرسی

 گفت : نه باید بیای بخوری

 من فرار کردم دنبالم دوید هی داد میزد

میگفت بیا بخور دیگه بیااااااااا

 تا خونمون مث چی دویدم

واقعا که بی شوهری دیوونه کرده ملت رو