دخترآذري

دخترآذري

تبلیغات در سایت ما
تبلیغات در سایت ما تبلیغات در سایت ما

تبلیغات سایت

Uzun millət yaşayır

اؤلومدن قورخسايديم تورک دوغولمازديم!

چاققالدان قورخسايديم بوز قورد اولمازديم!

یاشاسین آزربایجان یاشاسین تورک خالقی!

مــا تـــــــــورکا
اعـصـاب : ﻧـداریــم
لـجبـاز : بـلـه هـستـیـم
غــــرور :داریـم تـادلــت بخـــواد
تو غیرتی بودن : همتا نداریم
روراسـت : درســت مـثـل یـه اتـوبـان تـودل کـویـر
اعتــمـادبـه نفـس :زیـیــاااااااد
سـرسـخـت : وحـــشـتـنـاک
خـونـگرم :شدیـدأ
مـهربـون : بسیــــااااار
زیـبــا :اوووووووووووف
بــه تـــــــــــورک بـﻮﺩنـمـون افــتــخاﺭ مــیـکنـیـم
بعععـلـه,,,,

ما جدمان بابک خرمدین .. سردارمان ستارخان..سالارمان باقرخان

یاشاسین تــــــــورک میللتی
یاشاسین بوتـــــــــــون آزربایجــــــــــان

 

نیه منه پان دئدین؟

نییه منه پان دئدین؟


من دیلیمدن دانیشدیم


اونو منه دان دئدین


من ائلیم‌دن دانیشدیم


منه جواب قان دئدین


آرخاندا من دایاندیم


اؤزگه‌لره جان دئدین


سوردوم چارا دردیمه


درمان اوچون یان دئدین


حاق سؤز دئمك ایسته‌دیم


خوروز كیمی بان دئدین


سئودیم آخیر یوردومو


نیه‌ منه پان دئدین؟


پروفسور حمید نطقی

turkey

«عرب ستیزى کردند،
سره نویسى کردند،
و تا گفتیم "په"
گفتند پانتورکى!

جوک برایمان ساختند،
رک به ریشمان خندیدند،
و تا نخندیدیم
گفتند کم ظرفیتى!

در راه اسلام جنگیدیم،
براى عیرانتان جنگیدیم،
باکریها دادیم و گفتند
ترک خرى!

زبان مادریم را بریدند،
لباس اجدادى ام را گرفتند،
و تا گفتیم "ما"
گفتند بى هویتى!

صغیرها را کبیر کردند،
دم از پان آریائیزم زدند،
و تا گفتیم "نه"
گفتند نژاد پرستى!

نظامى و خاقانى را ترکان پارسى گوى خواندند،
در جوکهاشان گفتند "یه روز یه ترکه"،
و تا آمدیم به روى صحنه
گفتند آذرى هستى!

اورمیه را کردیزه کردند،
مراغه را استان میکنند،
آزربایجانم را تکه تکه کردند و
گفتند تجزیه طلبى!

با آتیلا روم غربى را شکستیم،
با سلطان محمد فاتح روم شرقى را بر انداختیم،
هزار سال بر عیران حکومت کردیم و
گفتند غلامان ترکى!

خزر را به دشت لوت بردند،
جهنم را بهشت کردند،
اورموى زیبایم را خشکاندند و
گفتند بیابانگردى!

 

باز بر فرق سرم کوبیده شد درس و کتاب _ فصل تابستان بود مانند یک خواب و سراب
باز بایدمن ببینم روی زشت این مدیر _ پاسخی یابم برای هر سوال بی جواب
نام استادان شنیدم هوشم از ذهنم برفت _ چونکه نام هر دبیر بدتر بود از هر عذاب
هر زمانی بهر درس نیکو بود اما چرا _ من ندارم وقت نیکویی برای لحظه خواب
چون سرآید دوره ی درسم در این مدت عزیز _ من بسازم از برای مدرکم یک قاب ناب
ای خدا این بحث کنکور را کجا بر سر زنم _ کرده هر برنامه ی من در دقیقه او خراب